پرواز بر فراز دشت‌های فراخ: یهودیانی که در گریز از هولوکاست به آسیای میانه رفتند

دو نوازنده در حال نواختن ساز

آلیس زوادسکی، نوازنده ساکن لندن، به ازبکستان و قزاقستان سفر کرد تا رد یهودیانی را که در گریز از هولوکاست به آسیای میانه گریختند بیابد.

آنا اشترنشیس، مورخ، هم که پروژهٔ زنده کردن یاد آهنگ‌های فراموش‌شدهٔ پناهندگان زمان جنگ را به‌انجام رسانده است، آنها را همراهی کرد.

در مرکز شهر باستانی سمرقند مغازهٔ کوچکی است که سازهای زهی می‌فروشد. برای ورود باید سرت را خم و خودت را جمع‌و‌جور کنی؛ ورودی هزاران‌سالهٔ مغازه  انگارهیچ تناسبی با قد‌و‌هیکل آدم‌های امروزی انگار ندارد.

داخل مغازه چند ساز ازبکی به شکل‌ و اندازه‌ گوناگون به در و دیوار آویخته است. صاحب مغازه موسیقیدانی به نام بابُر است که همنوازی با ما را پذیرفت.

او حتی چند قطعه یهودی را با ساز لوت دسته‌بلند ازبکی به نام  دمبوره اجرا کرد.

ترانه‌های یهودی که در این مغازهٔ کوچک شنیدیم از اروپا نیامده‌اند. این ترانه‌ها همین‌جا به‌وجود آمده و خوانده شده‌اند.

پناهندگان یهودی و آوارگانی که از ترس کشتار نیرو‌های آلمان و متحدان‌شان به این وادی گریخته بوده‌اند. 

آسیای مرکزی از معدود جاهایی است که یهودیان فراری از هولوکاست را پذیرفت. در مجموع، حدود ۱.۶ میلیون یهودی شوروی و دویست هزار پناهنده یهودی لهستانی از جنگ در آسیای مرکزی، سیبری و بخش‌هایی از کوه‌های اورال پناه گرفتند و جان سالم به‌در بردند.

شاید تا به حال حکایت آنها را نشنیده باشید، اما این قسمت از جهان اگر چه موقت، به مرکزی برای پناهندگان یهودی تبدیل شد.

عکس دست جمعی از پناهندگان یهودی در برابر مقبرهٔ تیمور گورکانی در سمرقند، ازبکستان حدود سال‌های ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۶

منبع تصویر، United States Holocaust Memorial Museum, courtesy of Marc Ratner

توضیح تصویر، گروهی از پناهندگان یهودی در برابر مقبرهٔ تیمور گورکانی در سمرقند، ازبکستان حدود سال‌های ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۶

آلیس و بابُر ترانه‌ای به نام «بر فراز کوه بلند» را می‌خوانند که شرح مقابلهٔ نیرو‌های ارتش سرخ با مهاجمان نازی است.

اواخر دههٔ ۱۹۹۰ چندین ترانهٔ یهودی مانند این ترانه را در مجموعه منحصر‌به‌فردی در کتابخانهٔ ملی ورنادسکی در شهر کیف اوکراین پیدا شدند.

ترانه‌ها و نت‌‌های این موسیقی‌ها از سال ۱۹۴۹ پنهان مانده بود. از زمانی که دولت استالین، مویسی برگوفسکی، مردم‌شناس و اتنوموزیکولوژیست (موسیقی‌شناس قومی) اوکراینی را که این ترانه‌ها را در جریان جنگ جهانی دوم گرد‌آوری می‌کرد، بازداشت کرد.

دولت او را متهم به برانگیختن احساسات ضد‌دولتی در میان یهودیان شوروی نجات‌یافته از هولوکاست کرد. برگوفسکی در سال ۱۹۶۱ فوت کرد در حالی که فکر می‌کرد کارهایش برای همیشه به فراموشی سپرده شده است.

وقتی این آلبوم موسیقی را باز‌یافتند دریافتند که تنها مجموعه باقی‌مانده از موسیقی یهودیان زمان جنگ جهانی دوم  و به‌طور خاص یهودیان پناهنده به آسیای میانه است.

هر ترانه داستان  یگانه‌ای دارد. در بسیاری ترانه‌ها رد و رنگی از خشم و اندوه و تاب‌آوری است. هنوز با گذشت سال‌ها  خواندن و شنیدن بعضی از این ترانه‌ها دل انسان را به درد می‌آورد.

ترانه‌ای در این مجموعه است که ایدا روژانسکایا، در شهر آلماتی قزاقستان سروده است، او پسرش مویشله را در نبرد استالینگراد از دست داده بوده است. او با خشم از زاده شدن خویش شکایت می‌کرد که باید چنین سرنوشتی را تاب آورد و داغ فرزند را بر دل تحمل کند.

ترانه‌ای هم از شیفرا پرلینا، پناهندهٔ یهودی به کشور لیتوانی است و در آن  آرزو می‌کند تا شاهد مرگ رهبران نازی مانند هیتلر، هیملر و گوبلز باشد.

ترانه دیگری هم از شهر کوچک بلنغور در نزدیکی سمرقند است که برتا فلکسمن، از آوارگان شهر ژیتومیر اوکراین سروده است.

او در ترانه‌اش از سرباز دلاوری به نام یوشکا از اودسا می‌گوید که دلاورانه با دشمنان می‌جنگد چون آنها «نوزادان را زنده‌به‌گور کردند و از شهر زیبای ما ویرانه ساختند».   

عکس دست جمعی از یهودیان ازبکی و لهستانی در مراسم جشن عروسی در بلنغور، ماه مه سال ۱۹۴۲

منبع تصویر، United States Holocaust Memorial Museum, courtesy of Pessia Polak

توضیح تصویر، یهودیان ازبکی و لهستانی در مراسم جشن عروسی در بلنغور، ماه مه سال ۱۹۴۲

ترانه‌ دیگری که بابُر برای ما اجرا کرد از بلنغور بود. این ترانه را ولول شارگورودسکی سروده است که در آن با تمسخر به شکست سربازان آلمانی و گریختن فضیحت‌بار آنها از کریمه، اوکراین و قفقاز اشاره می‌کند و با این ابیات پیروزمندانه به پایان می‌رسد:

دیگه چاره بی‌چاره، ای بیچاره،

آلمان آخر خطه، هیتلر اوضاعش خیطه!

کارخانه آجر‌پزی متروکه از زمان جنگ در بلنغور، ازبکستان
توضیح تصویر، کارخانه آجر‌پزی متروکه از زمان جنگ در بلنغور، ازبکستان

در بلنغور انگار خیابان‌هایش از زمان جنگ تا‌به‌حال هیچ عوض نشده است. از کنار خانه‌های گلی پشت پرچین‌های چوبی می‌گذریم و سعی می‌کنیم تصور کنیم زندگی هزاران  پناهنده‌ای که در دههٔ ۱۹۴۰ پس از ماه‌ها  سفر و قطار‌سواری‌های مختلف به اینجا می‌رسیدند چگونه بوده است.  بسیاری از آنها در اتاق‌های مشترک ناچار روی زمین می‌خوابیدند و ساعت‌های طولانی در کارخانه‌های محلی کار می‌کردند.

ما به زنان محلی فکر می‌کنیم که پناهندگان را در خانه‌های خود پناه دادند و پذیرفتند، پناهندگانی که بیشترشان بیمار بودند و زبان نمی‌دانستند و از همه مهم‌تر می‌خواستند به خانه‌های خود برگردند. حتی سالخورده‌ترین اهالی شهر بلنغور آن زمان کوچک‌تر از آن بودند که ماجرای این آوارگی‌ها را به خاطر بیاورند اما آنها بقایای کارخانهٔ آجر‌پزی متروکه‌ای را به ما نشان دادند. در دوران جنگ، پناهندگان و مردم محلی دوش‌به‌دوش هم برای حمایت از سربازان تلاش می‌کردند. ساعت کاری طولانی و طاقت‌فرسا را تحمل می‌کردند، گل درست می‌کردند، خشت می‌زدند و آجر‌ها را در کوره‌هایی با حرارت بالا می‌پختند. هنوز چیزی از پایان جنگ نگذشته بود که کارخانه بسته شد. اکنون کارخانه  متروکه شده است و تل‌هایی از آجر و سنگ در میان علف‌ها دیده می‌شود و در میان همه این ویرانی‌ها چندین درخت انار روئیده است.

آلیس برای یک گله بز قدر‌شناس که در این کارخانه متروکه می‌چرند  قسمتی از ترانهٔ «بر‌ فراز کوه بلند» را می‌خواند و شعری را که هشتاد سال پیش، بسیا  زیلبرهاترز در سال ۱۹۴۴ سروده است می‌خوانیم، ما این واژه‌ها را به سرایندگان آن باز‌می‌گردانیم.

اگر می‌خواهی بدانی از کجا آمده‌ایم

ما چهار برادر بودیم که از یک پدر و مادر زاده شدیم.... 

تعدادی از پناهندگان یهودی در واگن قطار در ژوئن ۱۹۴۶ بخارا، ازبکستان را ترک می‌کنند

منبع تصویر، United States Holocaust Memorial Museum, courtesy of Shlomo Liwer

توضیح تصویر، پناهندگان یهودی در ژوئن ۱۹۴۶ با قطار بخارا، ازبکستان را ترک می‌کنند

پس از جنگ در اولین فرصت ممکن  بیشتر آوارگان و پناهندگان یهودی به اوکراین و مناطقی از شوروی سابق بازگشتند.

بسیاری از آنها که ماندند هم بعد‌ها در حدود نیمه دههٔ ۱۹۹۰ پس از فروپاشی شوروی و با شروع خشونت‌های پس از آن  به کشور‌های مانند آمریکا، آلمان و اسرائیل گریختند. اما موسیقی یهودی که در ازبکستان پا گرفت ماندگار است.

این ترانه‌ها از دوران هیتلر و استالین و سال‌های طولانی خاک خوردن در بایگانی‌ها و کتابخانه‌های شوروی جان‌به‌در برده‌اند و اکنون جنگ دیگری در اوکراین که دوباره دستیابی به کی‌یف را دشوار کرده است.

با همه این دشواری‌ها این ترانه‌ها  دوباره به آسیای میانه بازگشته است جایی که یادگار و یادبود تاریخی مردمی است که این ترانه‌ها را در تاریک‌ترین لحظه‌های نفس‌گیر زندگی سروده‌اند و خوانده‌اند.