مادر سرباز بریتانیایی که در افغانستان کشته شد: پسرم بیهوده جانش را از دست نداد

منبع تصویر، Kevin Shoesmith/BBC
- نویسنده, کیوین شواسمیت
- شغل, بیبیسی
۱۰ سال از پایان عملیات نظامی بریتانیا در افغانستان میگذرد؛ جنگی که در آن ۴۵۷ زن و مرد نظامی بریتانیایی جان خود را از دست دادند. بیبیسی با مادر گِرِگ استون، سربازی که ماه ژوئن ۲۰۱۲ در مأموریت نجات در ولایت هلمند یا هیرمند افغانستان کشته شد، گفتوگو کرده است.
مرد من برای خویش مویه کن
تو هرگز به آنچه در دل داری نخواهی رسید
مویه کن شیر مرد کوچک
تو به آن دلاوری که در ابتدا بودی نخواهی شد
آنجی مور میگوید: «دیروز وقتی این ترانه را در رادیو شنیدم بهسختی توانستم جلوی اشکهایم را بگیرم».
آنجی تعریف میکند گِرِگ استون، پسر ۲۰ ساله او شیفته گروه موسیقی مامفورد اند سانز بود و ترانه سال ۲۰۰۹ این گروه به نام لیتل لاین من (شیرمرد کوچک) ترانه محبوب او بود.
جنی، خواهر بزرگتر گرگ بلیت کنسرت آنها را تهیه کرده بود تا وقتی او از ولایت هلمند به مرخصی آمد با هم به دیدن آن بروند.
خواهر و برادر نتوانستند به دیدن گروه موسیقی بروند. گرگ هم هرگز نتوانست دخترش را در آغوش بگیرد.
۳ ژوئن ۲۰۱۲، از گردان سوم هنگ یورکشایر در تلاش برای آزادکردن یک پلیس افغان، که افراد مسلح طالبان او را ربوده بودند، تیر میخورد و جان میبازد.
در زمان مرگش سامانتا، همسر و عشق دوران کودکیاش در انتظار تولد اولین فرزندشان بود.

منبع تصویر، Angie Moore
در زمانی که خانواده در سوگ گرگ بودند، دخترشان جنی، ۲۸ ساله، که مادر یک فرزند بود را هم روز ۱۸ فوریه ۲۰۱۳ در حادثه رانندگی در نزدیگی بریدلینگتون در یورکشایر شرقی از دست دادند.
خانم مور، ۶۸ ساله واژهای برای بیان عمق اندوه و سوگ خود نمییابد.
میگوید: «از دست دادن پسرم کابوسی هولناک بود. اما هشت ماه بعد جنی را هم از دست دادیم و این دیگر... باورنکردنی بود.»
«هر روز صبح بیدار میشدم و فکر میکردم همه اینها خواب و خیال است. امروز طور دیگری خواهد بود اما روزها با هم هیچ فرقی ندارند. این اتفاقها کابوس زندگی من بوده و هست.»
«هر روز نقابی به چهرهام میزنم. بعضی روزها بهتر از روزهای دیگر موفق میشوم اندوهم را بپوشانم اما ناگهان یک ترانه در رادیو مرا دوباره به یاد آنها میاندازد.»
«یادبودها و یادگارها بسیارند: عکسها، جاهایی که میروم، یادم میآید جنی یا گرگ همیشه این کار را میکردند و خاطرهاش زنده میشود. خوشبختانه بیشتر این یادگارها یادآور لحظههای شیرین هستند.»

منبع تصویر، David Rimmington/BBC
خانم مور گرگ و جنی و چهار فرزند دیگر خود را در اتویک در نزدیک شهر هورنزی واقع در ساحل یورکشر شرقی بزرگ کرد؛ جایی که نام گرگ بر لوح سنگی یادبود جنگ حک شده است.
او احساس میکند افغانستان به فراموشی سپرده شده است: «مردم دیگر یادشان نمیآید. همه دنیا آنجا را فراموش کردهاند.»
او حالا در نزدیکی اسکاربرو زندگی میکند اما هنوز هم منظره دریای شمال را در برابر خود دارد.
بیرون خانه نیمکتی است که به یادبود «جنی ورن» نام خودمانی دخترشان در آنجا گذاشته شده است. جایی که خانم مور بیشتر اوقات مینشیند و خاطرات و یادبودهای روزهای شیرین زندگیاش را مرور میکند.
داخل خانه پلاکهای شناسایی نظامی سرباز استون به دیوار آویخته شده است. پلاکهایی که هنگام مرگ بر گردن داشت.
مدالهای او در افغانستان و عکسهای او در قابهای گوناگون روی قفسههاست، همراه با تصویری از خواهر بزرگتر که آذینبخش دیوار است.
خانم مور میگوید: «افغانستان ما را دگرگون کرد. ما همه آدمهای دیگری شدیم بهویژه خود من. از درون خالی شدم. دیگر تمام و کمال نیستم. انگار بخشی از وجودم برای همیشه گم شده است.»
«تمام وجودم از همگسسته شده است. بعضی از این زخمها التیام پیدا کرده اما برخی همچنان مانده است. شاید باید این ماجرا را به گردن عوامل دیگری بیندازیم اما همه ما پس از رفتن گرگ و جنی عوض شدیم.»
«مثل پازلی که قطعههایش گم شده باشد و پیدا نشود. هرگز دیگر کامل نمیشود.»

منبع تصویر، Kevin Shoesmith/BBC News
ده سال پیش وقتی خبر پایان عملیات نظامی بریتانیا در افغانستان اعلام شد همهپرسی بیبیسی نشان داد ۶۸٪ از پاسخدهندگان معتقد بودند درگیری در این جنگ مفید و ارزشمند نبوده است.
در ماه اوت ۲۰۲۱ پس از آنکه آمریکا خروج آخرین گروه از نیروهایش را از افغانستان اعلام کرد طالبان دوباره در این کشور به قدرت رسیدند.
خانم مور نظر افرادی را که به فرستادن نیروهای نظامی بریتانیا به افغانستان انتقاد میکنند میشنود.
اما او میگوید: «گرگ از ولسوالی نهر سراج به من ایمیل زد و نوشت: «مادر اگر افرادی میگویند ما نباید به اینجا میآمدیم به حرفشان توجهی نکن.»
«به من میگفت مردم در اینجا زندگی دهشتباری دارند. میگفت ما به آنها کمک میکنیم. این حرف را من از شاهد حاضر در آنجا شنیدهام و به همین دلیل دیگر نمیگذارم افرادی بگویند آنها نبایست به افغانستان میرفتند.»

منبع تصویر، Ministry of Defence
خانم مور نگاهی به ساعت روی دیوار میاندازد که تصویری از پسرش با لباس سربازی در برابر پرچم ملی نقش زمینه آن است. این همان تصویری است که پس از مرگ او در رسانهها منتشر شد.
میگوید: «آنچه آزارم میدهد این است که مردم میگویند کار آنها بیهوده بوده است. مثل این است که بگویند پسر من برای هیچوپوچ کشته شده و زندگیاش را برای کاری بیخود از دست داده است.»
«کارشان بیهوده نبوده است. شاید حالا همهچیز دوباره به وضع اول برگشته و هیچ هم بهتر نشده باشد اما مدتی که آنها آنجا بودند اوضاع بهتر شده بود. در مدتی که بودند برای بهبود شرایط تلاش میکردند.»
«پسرم جانش را بیخود از دست نداده است. ما میدانیم او چه کرده است و خودش میدانست چرا آنجا رفته بود.»
عقربههای ساعت روی دیوار ساعت ۱۱ را نشان میدهد و تصویر گرگ به نظر خشن و جدی میرسد.
خانم مور در حالی که میخندد میگوید: «این گرگ واقعی نیست، این تنها عکسی از اوست که لبخند نمیزند.»
او میگوید این عکس «بیروح» است: «همه سربازان پیش از اعزام باید عکس میگرفتند تا در صورت کشته شدن بتوان از آن استفاده کرد.»

منبع تصویر، Kevin Shoesmith/BBC
خانم مور میگوید پسرش «شوخطبع و بذلهگو» بود.
او چنین ادامه میدهد: «گرگ پسر خندهروی من بود. همیشه لبخند بر لب داشت. درباره همهچیز شوخی میکرد و از هر چیزی بازی و تفریح میساخت. عاشق سرگرم کردن دیگران بود. سرشار از شور و هیجان بود. با اینکه بامزه و شوخطبع بود بسیار عاطفی و اهل همدلی بود. از بسیاری جنبهها پخته و سنجیده رفتار میکرد اما از بعضی جنبهها خیلی ساده و بیتجربه بود. بچه خوبی بود و به مرد خیلی خوبی تبدیل شد.»
و مادرش میگوید:«و او میتوانست پدر بسیار خوبی شود.»
«گرگ در انتظار تولد فرزندش بود. تمام مدت که در افغانستان بود به همین موضوع فکر میکرد. به همه گفته بود که قرار است پدر شود.»
تابآوری در برابر اندوه و سوگی که بر دوش دارد برای این مادر آسان نبوده است.
او در حالی که از ساحل به افق دوردست چشم دوخته است میگوید: «میگذرد چون میدانی که باید بگذرانی.»
«انتخاب دیگری نداری. برای باقی افراد خانواده و برای سلامتی خودم باید باشم و ادامه دهم.»
«نباید بگذاری سوگ و اندوه تو را تعریف کند. من نمیخواهی بگویند آنجی زنی که دو فرزندش را از دست داده است. بله من دو فرزندم را از دست دادهام اما من هنوز خودم هستم.»
با فرارسیدن سالگرد پایان عملیات خانم مور یک پیام ساده برای همه دارد: «همه افراد را در هر جنگی از هر کشوری به یاد داشته باشید. هر پسری و هر دختری، هر همسری را به خاطر داشته باشید. فقط جنگ جهانی اول و دوم مهم نبوده است.»